عمل لکه گیر. عمل ستر و اصلاح لکه ها از گچ یا نقش دیواری و غیره. اصلاح کردن قسمتهای ریختۀ گچ و مانند آن از دیواری و سقفی و غیره. ریخته های گچ یا نگار دیواری یا سقفی را به صلاح آوردن، زدودن لک لباس و پاک کردن آن
عمل لکه گیر. عمل ستر و اصلاح لکه ها از گچ یا نقش دیواری و غیره. اصلاح کردن قسمتهای ریختۀ گچ و مانند آن از دیواری و سقفی و غیره. ریخته های گچ یا نگار دیواری یا سقفی را به صلاح آوردن، زدودن لک لباس و پاک کردن آن
نکته سنج. نکته پرداز. (آنندراج). بلیغ و زبان آور و لطیفه گو. (ناظم الاطباء). آنکه نکته های دقیق و لطیف گوید. (فرهنگ فارسی معین) : دیوانه ای نام او ابوالفوارس به غایت نکته گوی. (ترجمه محاسن اصفهان ص 113)
نکته سنج. نکته پرداز. (آنندراج). بلیغ و زبان آور و لطیفه گو. (ناظم الاطباء). آنکه نکته های دقیق و لطیف گوید. (فرهنگ فارسی معین) : دیوانه ای نام او ابوالفوارس به غایت نکته گوی. (ترجمه محاسن اصفهان ص 113)
عیب گیر. (آنندراج). اعتراض کننده. (ناظم الاطباء). ایرادگیرنده. معترض. (فرهنگ فارسی معین). خرده گیر. ناقد. نقاد: نکته گیری به کار نکته شگفت بر حدیثی هزار نکته گرفت. نظامی
عیب گیر. (آنندراج). اعتراض کننده. (ناظم الاطباء). ایرادگیرنده. معترض. (فرهنگ فارسی معین). خرده گیر. ناقد. نقاد: نکته گیری به کار نکته شگفت بر حدیثی هزار نکته گرفت. نظامی